برخی تفاوتها میان یک کارآفرین و مدیر ارشد اجرائی
این مطلب اگرچه جنبه عمومی دارد, اما توجه ویژه ما به کسانی است که به کسب و کار در رشته ” دکوراسیون داخلی ساختمان “ مشغول هستند. از جمله این گروهها, دفاتر معماری داخلی ساختمان, فروشگاههای تزئینات داخلی ساختمان و صنف محترم نصاب می باشند که از جمله به نصب انواع کفپوش های ساختمانی ( از جمله انواع کفپوش های pvc , پارکت چوبی و لمینیت ) اشتغال دارند.
این یادداشت را بدانجهت در سایت ” بهفرم کفپوش ” بازنشر میدهیم که اینگونه مطالب از جمله میتواند در ارتقاء و تعمیق نگاه مجموعه ای که یک ” تیم ” را تشکیل میدهند مفید باشد. کار تیمی در روزگار ما اهمیت روزافزونی یافته است و خیلی از کارها ( مثل نصب انواع کفپوش pvc ) که در گذشته جنبه فردی داشتند, بتدریج به مجموعه کارهای جمعی بدل شده اند که بدون آموزش و بازآموزی کار تیمی دیگر نمیتوانند آینده آنچنانی داشته باشند.
روزنامه ” دنیای اقتصاد ” در بخشی از سلسله مطالب خود بنام ” کارآفرینی برای همه ” , یادداشتی با عنوان ” چه تفاوتي بين يك مدير ارشد اجرايي و يك كارآفرين وجود دارد؟ ” منتشر نموده که شامل تجارب بسیار مفیدی است. ضمن اشاره به برخی قسمتهای این یادداشت دعوت می کنیم متن کامل آنرا در شماره 20 آبان 96 این روزنامه مطالعه فرمائید.
” . . . به عنوان کارآفرين، آنها افرادي هستند که هر روز صبح با ميل به ريسک کردن از خواب بيدار مي شوند . . . همچنين کارآفرينان آگاهي کافي براي مشاهده افق دوردست شرکت را نيز دارا هستند . . . آنچه به ( یک کارآفرین ) براي خلاقيت، بهره وري و انرژي بيشتر انگيزه مي دهد، راه اندازي يک شرکت موفق نيست . . . هيجان ( او ) از قرار دادن افراد درست در اطرافش ناشي مي شود به طوري که مي تواند در مورد صنعت، بازار يا فرصت بعدي فکر کند . . . اما تفاوت واقعي بين يک مدير ارشد اجرايي و يک کارآفرين اين است که گرچه يک مدير ارشد اجرايي بايد از آينده آگاه باشد، «شغل» واقعي آنها مديريت «اکنون» است . . . آنها در موقعيتي هستند که بايد آنچه امروز در بازارشان رخ مي دهد را ارزيابي کنند؛ نه اينکه ساعت ها زمان صرف آنچه مي تواند در آينده به طور بالقوه اتفاق بيفتد کنند . . . سبک بسياري از مديران ارشد اجرايي ريسک گريز است؛ درحالي که کارآفرينان و موسسان تمايل بيشتري به پذيرش ريسک دارند . . . به عنوان يک مدير ارشد اجرايي، شما بودجه اي براي کار کردن، معيارهايي براي رسيدن و ذي نفعاني براي پاسخگويي به آنها داريد؛ که به اين معناست که بايد با يک سبک رسمي تر کار کنيد و ريسک ها بايد با دقت بيشتري اندازه گيري شود . . . “